قاب عکس من ، خنده زیبای عشقم را سالهاست در آغوشت در تمام وجودت نگه داشته ای
جنست از چوب و شیشه است اما آن زمان که صورت زیبایش را از پشت شیشه ات میبینم اتش برجانم میزنی .
شبها که دلتنگی دیوانه ام میکنم باز همین تو همین چوب و شیشه را در آغوش میکشم اتش قلبم را با سردی وجودت کمی سرد میکنم برسینه میفشارمت تا فشار قلبم تسکین یابد ومثل هرشب با اشکهایم تمام شیشه ات را میشویم
او لبخند میزند ومن از دوریش دیوانه میشوم با تمام عشقم لبهای خندانش را که پشت شیشه ات به تماشا گذاشته هزاران بار میبوسم
ای قاب عکس زیبا تو با ارزشترین دارایی منی‎‎
بــــــ*اران
مدتهاست عاشق توام
در عشق رویایی تو میسوزم
فشارسنگین احساسم تمام قلبم را می فشارد دلم تنگ تنگ تنگ توست
ازچشمانم مدام وبی دلیل اشک سرازیراست
دستانم یخ زده اند
دلشوره دارم
منتظرم
گویی گمشده ای دارم که باید پیدایش کنم
بدون او آرام و قرارندارم
همه می گویند درمانی ندارم جزتو
عشق من
آمده ام تا مداوا کنی این درد بی درمان را
ای مرهم تمام دردهای من
بـــــــ*اران
هربامداد با طلوع دوباره خورشید
چشمانم را به روی زمین بازمیکنم
بی تو با یادتو
درانتظارطلوع چشمانت
به آینده چشم می دوزم
خورشیدمن طلوعت آغاز خوشبختی است
طلوع کن
*بـــــــــ*اران*‎‎
این عکسهای لعنتی
پوشیده شده اند ازیادتو
لحظه لحظه خاطراتت را زنده میکنند
این عکسهای لعنتی
پرشده اند ازچشمانت، نگاهت
وبازاین احساس لعنتی
چشمانت ،چشمانم را ازاشک پرمیکند
وباهرنگاه دلم برای عطرتنت تنگ ترمی شود
دیوانه می شوم
عکسهارا در دنج ترین پستوی خانه پنهان میکنم
کاش دیگرجایشان را پیدا نکنم
کاش دیگرخاطراتت ازذهنم پاک شود
کاش دیگربه امید آمدنت هرروزچشم به درندوزم
خوب من ،من هنوز منتظرم
*بــــــ*اران*‎
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0